7/22
باز پنج شنبه شده تا شب جمعه شده
امشب ای ارباب من موکبت بر پا شده
کن قبول این موکبت دِه به من هم گریه ات
تا زلالت من شوم چون فراتت من شوم
دغدغه ام موکب است دل به غیرت را ببست
حال مستی می کند از دو عالم هم برست
می کند هر دم دلم یاد تو جانم گلم
سرخِ سرخ خونین شود این جگر ای ساحلم
سرورم آقای من ای سرور قلب من
گریه هایت نور شد هی به جان من بزن
ای قمر اندر کنار ای ستاره بی شمار
یک قمر گشته کمان بهر زینب خون ببار
عرشی موکب می زند تا که خونش در رگ است
او فقط با یاد تو روضه هایت زنده است
سیّدعرشی
موضوعات مرتبط: هر شب جمعه مثل اربعین ، دفتر ۷
برچسبها: سیّدعرشی , رشد و سلوک
تاريخ : دوشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۴ | 17:51 | نویسنده : اشعار سیدعرشی |
