۲۰ / 7
شعرم ز بطحا رویدش دل راه آنها پویدش
حالا که ره پو گشتهام جانم از آنها گویدش
چونراهشان راهخداست ره غیرشان هرچه دغاست
من راه بطحا میروم آنجا فقط الّا خداست
من روی آنها دیدهام هی دستشان بوسیدهام
حالا کنار نورِ ها هی جانشان بوئیدهام
هیبوی جنّت میدهم اینشد کهعطری گشتهام
هرکس بفهمد بوی را فهمد چه عطری گشتهام
بازم ابد در راهم و بطحا شده ایمانم ُ
هی دایرهها رفتهام دیدم همان اسرارم ُ
دنبال بطحا میروم من سوی الّا می روم
لاشک و تردید گشتهام من رو به زهرا میروم
عرشیام و هم سیّدم راه خدا شد رشتهام
علمم ببین از آسمان گشته به من آغشتهام
#سیّدعرشی
موضوعات مرتبط: دفتر ۲۰
برچسبها: سیّدعرشی , عارفانه , درباره شعر
تاريخ : دوشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۴ | 19:2 | نویسنده : اشعار سیدعرشی |
