5/1
با نام نگارنده هر خط کز اوست تمامی خطوطم
او هست شروع و ختم هر کار درخواست کنم زو در قنوتم
عاشق کرد مرا اندر شب و روز روزم به شد از دیروز پریروز
عشق ایست ندارد به تکاپوست هی بالا برد هر لحظه هر روز
تابد به تو آنچنان هما نور تا ز هر چه غیر او شوی دور
اما به صفای نور خورش هر دم بکند تنها تو مسرور
چه لذتی از نورش رسیده هر دم این دلم سویش پریده
اصلا با دو چشمش خود شوی نور نرگس دگر این سینه دریده
حالا که شدم عاشق نورش هر دم بدوم بر سر سورش
به به چه صفایی رسد از او این دل چه خوش افتاده به طورش
هر کس سر این سفره نشینه باشد که شود گرسنه تشنه
این رسم بساط عشق باشد دریاست که رسم او همینه
عرشی وسط این بحر عشق است هی آب خورد تشنگی باز هست
چون عاشق شهبانوی عشق است هی نور خورد عاشق نورست
سیّدعرشی
موضوعات مرتبط: دفتر ۵
برچسبها: سیّدعرشی , رشد و سلوک
تاريخ : شنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ | 23:14 | نویسنده : اشعار سیدعرشی |
